جنبیدن چیزی، درخشیدن، آمدن و رفتن، برگشتن آب در چشم و بهر سو رفتن در آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گردیدن اشک درچشم خانه. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، اشک ریختن چشم. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، گردان معلوم شدن آفتاب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). صارت کأنها تدور. (اقرب الموارد) (المنجد). خیلت انها تدور. (متن اللغه)
جنبیدن چیزی، درخشیدن، آمدن و رفتن، برگشتن آب در چشم و بهر سو رفتن در آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گردیدن اشک درچشم خانه. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، اشک ریختن چشم. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، گردان معلوم شدن آفتاب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). صارت کأنها تدور. (اقرب الموارد) (المنجد). خیلت انها تدور. (متن اللغه)